یکی دو روزه که هوا ابریه ولی بارونی در کار نیست . امروز خبر فوت جوانی رو شنیدم که بسیار متأثرم کرد . ( روحش شاد )

می خواستم این پست رو بذارم هر وقت بارون اومد بنویسم که دیدم الان شاید موقعیت مناسبی باشه. به این خاطر خودم رفتم سراغ بارون .

خواننده های عزیز وبلاگم ، ببخشید که این پست کمی خاکستریه . گاهی اوقات چاره ای جز خیس شدن نداری !

 

" دوباره آغاز می شوم "

باران که ببارد
زمین ذهن تو از آب ،
   خشک می ماند !
که حرمت آیینه و آفتاب را
      محرم نبوده ای .
باران که ببارد رویاهایت همیشه زرد می مانند
       که آسمان باور تو 
       بغضی پاییزی دارد
که از پروانه و کبوتر و رویا
        پرواز را نفهمیده ای .
چرا که آسمانت را از زمین سهم گرفته ای
        باران که ببارد ...
دوباره آغاز می شوم .